Alireza Elyasvand

Asemoon

سیاهه مثل شب چشاتو آسمون میخواد دلم
فکرای لعنتی تو نمیکنن ولم
اصن اسمتم میاد میدونم من تمومه کارم
تو مال اونی من میخوامت اینه مشکلم
هی حرف میزنم توی فکرم با تو بیخودی
عقل و از سرم گرفتی حالا سربراه شدی
تو آسمونت هر شب هی ستارشو ببین
واسه من غریبه واسه اون یه اشتباه شدی
بی تو نذار زده شم از این زندگی
حرف میشی هی رو لبام مث تشنگی
جون میدمو واسه تو اگه بم بگی
بعد تو اضطرابه تموم لحظه هام مثل خوابه
خب توام اگه مث منی بگو اگه اینروزا خنده هات نقابه
از تو چی مونده واسم جز این عطر تلخ رو لباسم
من هر راهی بگی رفتم فقط تو میتونی بکن خلاصم