Amin Kazemi

Tasavor

تَنَم هر شب تصور کرد خودش رو توی آغوشِت
خیالت مهربون‌تر بود با من که شد فراموشِت
نوازش می‌کنی انگار موهامو وقتیکه خوابم
می‌پیچه دورِ من دستات مثِ پیچَک رو مُردابَم
نمی‌دونی داره یادت، رو دیوارم تَرَک میشه
دروغه اینکه عکسامون،یه قابِ مشترک می‌شه
نمیای رد بشیم با هم،از این رویا به بیداری
نمی‌ذاری بشم دلخوش،به اینکه تو دوسم داری
بدِهکاری به عشقِ من کمی خُب، معرفت رو کن
بیا این حالِ غمگینو به شیرینیِ کندو کن
نمی‌دونی داره یادت رو سقف دل تَرَک میشه
خیاله اینکه دنیامون یه روزی مشترک میشه
نمی‌دونی داره یادت، رو دیوارم تَرَک میشه
دروغه اینکه عکسامون،یه قابِ مشترک می‌شه
نمیای رد بشیم با هم،از این رویا به بیداری
نمی‌ذاری بشم دلخوش،به اینکه تو دوسم داری