بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد هَمی نیک و بد پایدار
همان بِه که نیکی بُوَد یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بُدَن مَر تو را سودمند
فریدونِ فرّخ فرشته نبود
زِ مُشک و زِ عنبر سرشته نبود
به داد و دَهِش یافت آن نیکویی
تو داد و دَهِش کن، فریدون تویی
جهان یادگار است و ما رفتنی
به گیتی نمانَد به جز مردمی
به نامِ نکو گر بمیرم رواست
مرا نام باید که تَن مرگ راست
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی