Ar$hia

Nesfe Shab

شبا این بیخوابیه نمیشه خب برطرف دیگه
نصف شب رو جنس زدم اربده زیرش
فیریک تا صبح رو هرطرف خیره
ولی قول دادم ب خودم ک نزنم زیرش
حرفات رو مغزم ی اثر منفیه
دستو پام تو بیراهیه هرز فقط میره
حاجی یه غمه عجیبی تو دلمه
کسی ندیدتش تا وقتی ک تنها میشینه
نصف شب خونه فکرع رو مغزم باز
راهو صاف میرم میکارن هی دست انداز جلو رام
دیگه نمیبینم حتی جلو پامو
سر بالا تیز میرم تا ک برسم به جام
میکنم تلاشم واس حقم
زندگی پیچید بمو محکم‌تر زدم حرفم
هرجا بوده بحثم
من کوبیدم رو دستم
اون کسی بود واسه فهموندنم بم چک
بود چشام قرمز
هرچی نگام میکردو میداد انگار یه حس بم
منم با یه استرس
میگفتم چیزی نی خب الکی بود جنسش
می‌شنیدم صداتو داشتمم انگار یه حس بش
نه دیگه نمیخوام بکنم حتی بش فکر
یچیزی بود گذری پرید ع رو جسمش
ع رو اومد چشمش دوباره توی حسش
دودی ک جمع شده بود تو سینه چرکش
تو چی داری بگی ع گذشته قبلن
بری خونه با استرسو شبا تو ترست
بخوابی کسیم نفهمه ع کاری ک کرده
حاجی اسم شبش بالا پشته بومه مرگه
زندگی تلخه
بگاییی ک سحله
تو جاده ای ک با خفم میرم ی تخته
اینا ک سادس گفدنشم با ی حرفه
تش جوونیمونه ک اون زنده ب گور رفته