روی برگ های نارنجی
زیر بارون قدم میزد
صدای خش خش برگ ها
سکوتش رو بهم میزد
همینکه چترشو وا کرد
دوباره راهو پیدا کرد
به سمت اون که یک روزی
واسش پاییزو رویا کرد
هنوز یادش که میفته
میشینه رو چشماش بارون
هنوز یادش که میفته
میخونه زیر لب آروم
چقدر پاییز غم داره
چشمای جاده نم داره
همیشه فصل بی برگی
کنار عشق و کم داره
چقدر پاییز دلگیره
غروباش بغض میگیره
روزای آخر پاییز
اونی که اومده میره
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music