با صدای بی صدا
مث یه کوه بلند
مث یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستهای فقیر
با چشمهای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود یه مرد
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشمهاش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایه اش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره قطره
قطره ی آب قطره ی آب
در شب بی تپش
این طرف اون طرف
میافتاد تا بشنفه
صدا صدا
صدای پا صدای پا
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music