چراغ این خونه روشن تاریک
که نورش از آخر کوچه پیداست
تو هستی و پنجره نیمه بازه
تو هستی و شب غریبه تنهاست
پیش تو آیینه ها غزل خون میشن
پرده ها میرقصن و در وا میشه
کلیدی که قفل در و وا میکرد
بدون تو خودش معما میشه
ساعت روشنی که تو فکرمی
ثانیه هاش من و صدا میکنه
هوای تو وقتی میای رد بشی
عطر اتاق و جا به جا میکنه
به خونه برمیگردم از شهری که
بدون چشمای تو دیدنی نیست
خسته میشم از این همه هیاهو
به جز صدای تو شنیدنی نیست
زمان کنارت نشسته رو تار
میره و برمیگرده پیشت انگار
زندگی هواس بیخیاله
که زل زده به عکس روی دیوار
اینقده درکت میکنم که دستام
بدون لمست داره گر میگیره
تنم داره میسوزه از تب تو
شبا تو فکرتم که خوابم میره
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music