دنیا به چشم تو چقد کوچیکه وقتی
بارون خون شد سد راهت
اونجا که بین آتش و زخم
تعبیرت از دنیا فقط شد آب و خاکت
میشد به جای وسعت این جاده امن
یه راه دور و مبهم باریک باشه
رفتی که بی سر شی، بی پیکر بشی طبق قرارت
اما سرانجامِ وطن تاریک نباشه
میشد که دور از دلهره باشی
گفتی که عشق یعنی خطر کردن
یعنی که رد شیم از میون حادثه امروز
مث رفیقایی که قبل از ما سفر کردن
یه روز قسم خوردی به خاک توی مشتات
گفتی که مادر همینه که توی دستامه
وقتی نباشه خونه نا امنه
جانم فدای خاک ایرانه
اسم قشنگِ سردر کوچه
یادم میاره خیلیا مث شما بودن
یه قاب عکس مونده ازت اما
شب، مردمت در خوابِ آسودن
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music