Laki78

Deltangam

دلتنگم دلتنگم
اونا یکاری کردن با من که دل کندم
حتی تو بهترین شرایط دنیاام باشم
دور از خونم یدونه ولگردم
دیگه بریدم از دوری خستم
هرکاری میکردم میداد یه کاری دستم
هرباربلندشدم پرواز کنم‌
حمله کردن همه بالاموشکستن
نگم برات از فاصله و دوری
چشمات بازن ولی انگاری که کوری
قلبت ترک میخوره پلکات خیسن
همه جا هستم ولی انگار نیستم
دلتنگی یعنی انتظار
یعنی یه قلب پر در حال انفجار
منتظر برگشتی تو این ازدحام
بیا داد بزن توام اگه هستی مثل ما
من یه کوهه دردم
دردا منو دوره کردن
داد میزنی به خونه برگرد
ولی نه من دیگه رفتم
من یه کوهه دردم
دردا منو دوره کردن
داد میزنی به خونه برگرد
ولی نه من دیگه رفتم
بالاخره ماام دیگ رفتیم
غربت و دادیم به کشور ترجیح
خودم زندگیمو میکنم دیگ تضمین
جوری ک هیچوقت نباشه توش حرفی
ولی دلم تنگ میشه واسه خانوادم
واسه رفیقام که تو اون خیابوونا پابه پامن
واسه لفظای لاتی و داداشی خاک پاتم
واسه کوچه های شهرمو کل خاطراتم
سرزیرزمینی بودن کلی مارو نیش زدن
بهم‌ تهین‌ میکردن‌ میگفتن تو تو نیست جنم
ولی بشون گفتم‌ میشکنم این قفس
میرم‌و باز میکنم بالامو میپرم
تن‌به بردگیا ندادمو نمیدم
مسافره قطاره بی عدالتیا نمیشم
میخوام برگردم برم‌پیش خدا
این‌دنیا یه جوری مبهمه انگار توی کمام
خوشبختی تو رهایی و مرگه
فکر نکنی که تهش تباهی هرگز
چون‌این‌زندگی یه رویای شیرین و مرگ
یه حقیقت تلخه
بهتره که این‌بحث و دیگ‌ کش ندم
فقط اینو بدون خیلی دلتنگتم کشورم
واسه مردم و ادماش که همه‌عشقمن
واسه رفیق و خانواده که نوره چشممن
من یه کوهه دردم
دردا منو دوره کردن
داد میزنی به خونه برگرد
ولی نه من دیگه رفتم
من یه کوهه دردم
دردا منو دوره کردن
داد میزنی به خونه برگرد
ولی نه من دیگه رفتم