روبرویم نکنی با غم دوری خودت هر دم
نگرانم سر تو عاشقی دیوانه شوم کم کم
نگرانم که بگویی نرسی آخر
من ز عشق بی نهایت به تو میترسم
قلبِ این خانه تو را همیشه کم دارد
سقف این دیده ز دوری تو نم دارد
از زمین و آسمان مرحم چشمان تورا
چقدر خوب که قلب بی کسم دارد
این عشق دنیای مرا ساخت
من را به دلم باخت
آخر به تو مجنون شدم
و تو شدی آن جان
دنیای تو درمان هر سخت شد آسان
وقتی که رسیدی به تو مدیون شدم
من ز تو در شب تاریک نشان دارم
محو دیدار توام یار جفاکارم
رخ مهتاب تویی مسافر راه منم
تو مرا در ره دیدار نگهدارم
کاش از این شعر برون آیی و همراه شوی
دور از این دوریِ بی وقفه جان کاه شوی
همه جان خواستنم وصف توام رویایی است
کاش تو باعث این لحظه دل خواه شوی
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music