گر عشق شده کارم دیوانگی آزارم
بی خود شدهام در خود از خویش عجب دارم
دردا تو زدی بر جان آن گه که شدی پنهان
باران نشوم در تن از خویش عجب دارم
پژمرده و افسرده دزدی نفسم برده
گر دل نشود مرده از خویش عجب دارم
ای ماه ببین ما را این سوخته افرا را
دل سوته نگردم گر از خویش عجب دارم
برخیز و بهاران کن گیسوت پریشان کن
ویران نشوم در تو از خویش عجب دارم
چون کوره ز تب سوزم دستی به دعا دوزم
یارب تو که می دانی از خویش عجب دارم
باز آمده آدینه، غم جا شده در سینه
پایان چو نگیرد بحث، از خویش عجب دارم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music