خوابی بود و خیالی ما را روز وصال
رفت از یاد و تبه شد حال آن خواب و خیال
روزی و دلکش و خرم بود فارغ خاطرم از غم بود
بر گل از نم فروردین، لرزان قطره شبنم بود
وه زان حسن و جمال ، وه زان حسن و جمال
جان را نشاط و مستی از روی تو بود
دل را امید هستی بر موی تو بود
ریزان ز شاخه سوسن ها گلها بر سرما
لرزان ز عشق و بی تابی هر دم پیکر ما
ای کاش دامانت را از کف نمیدادم
چه شد آن وفا چه شد آن صفا ز چه از چشمت افتادم ؟
چو گذشته ها به برم بیا که دهد غم بر بادم
خواهم بار دیگر با تو به صحرا رفتن
غم ها از دل بردن خوش به تماشا رفتن
ای رفته بیا تا نروم از دست
کین زخمه غم پاره دلم بشکست
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music