Saman Alizadeh

Story

کاش یه فرصتی پیش بیاد از دلت در بیارم
فکر نمیکردم یه روزی حوصلتو سر بیارم
میبینم استوریاتو آخ دلم هزار جا میره
که الان با کی کجاست اونکه هیچ جایی نمیره
وقتی گذاشت و رفت بهم حال بدی دس داد
وقتی که هدیه هامو آورد و بهم پس داد
این بی کسیمو نشون هر کس و ناکس‌ داد
کاش یکی آشتیمون بده دیگه کم آوردم
از ابتدای قهرمون چقدر بد آوردم
از شهر تنهایی سوغاتی غم آوردم
عادت ندارم دور شم ازت یک ثانیه
جدایی از تو مثل خسارت جانیه
هم تو مقصر بودی هم من
لجبازی بسه ما جونمون بسته به هم
با اینکه قهریم اما دلا وصله به هم
هم تو دلت تنگ شده هم من
لعنت به هر کی چشم نداشت مارو کنار هم ببینه
لعنت به اونکه بعد من میخواد کنار تو بشینه
وقتی گذاشت و رفت بهم حال بدی دس داد
وقتی که هدیه هامو آورد و بهم پس داد
این بی کسیمو نشون هر کس و ناکس‌ داد
کاش یکی آشتیمون بده دیگه کم آوردم
از ابتدای قهرمون چقدر بد آوردم
از شهر تنهایی سوغاتی غم آوردم