بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید : تو بمن گفتی
ازین عشق حذر کن
با تو گفتنم
حذر از عشق ؟
ندانم نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم
نه گسستم حذر از عشق ندانم، نتوانم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music