یه غریبه دیروز صندلیتو میخواست
نیستی و هنوزم کافمون همون جاست
کی میدونه جز تو کی میدونه جز من
دو نفر با این میز چه روزایی داشتن
غیبت تو میگه نگو فرصتی هست
شیشه ی شکسته شیشه ی شکسته ست
از تموم فصلا یادگاری چیدیم
مثل شالی رو که واسه هم خریدیم
نگران اینم برف سال دیگه
رد شیم از جلو هم با یه شال دیگه
چه مسیری بی من تورو باخودش برد
خنده های دیروز تو چه بغضی پژمرد