تو در خواب و رویا به سر میبری
من از درد تنهایی آشفته ام
نگاه تو از آرزو پر شده
من از بی کسی هام به تو گفته ام
نه راهی ندارم جز این زندگی
برای رسیدن به چشمان تو
من از لمس عشق و سکوتِ بهار
همینک رسیدم به طوفانِ تو
دلم بیقرار و زمان سر به زیر
تو آشفته خوابی نه در من اسیر
گناهی نداری بجز بیقراری
بیا عشقتو از دلم پس بگیر
تو در بیقراری به سر میبری
تو در آرزوهات اسیری هنوز
به پایان رسیدم ولی تابه کی
تو سر میکنی با غمی سینه سوز
به دریا زدم تا تو غرقم کنی
به امواج و طوفان نیازی نبود
واسه کشتن آرزوهای من
نیازی به این صحنه سازی نبود
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music