Pishibam

Tekrar

دوباره باز یه صورت مات
گوشه آینس شبیه خداس
دوباره دلگیر دوباره اخم
دوباره من از اون، اون از من
دوباره من دوتا بال محو
دوباره فکرو خیالو شبای سرد
توراه کج کجا برم
بگو کی میدونه کی می‌رسیم تش؟!
دوباره خسته از بازی شبونه
خسته از تکرار تکراری
خسته از امید خیالی
خسته ای که از همچی بیزاری
بگیم به هم بریم باهم که از همه دورشیم
بریم بگن چه بی خبر آدم منفورشیم
خدا خودش نمی‌دونه چی نوشته پیشونیم
بریم که تو جونیمون همه باهم پیرشدیم
این بده یکی برگرده بگه دیگه خسته شدم از بس رو پای خودم واستادم
ولی حقیقته میدونی خسته شده و هیچ اتفاق خوبی هم براش نیفتاده
تو شلوغیه شهر کوچه های پرت
یکی هست زیر بارونو چتر
یکی هست با یه عالمه ترس
یه روح مریضو یه دل تنگ
دیگه رسیدم به اونور تاریکی
رسیدم به دردای بدخیم
رسیدم به خوشکیه چشمام
رسیدم به قلب زخمی
من موندمو این شب بیداریا
از این شب بیخوابیا
از این شب بیزاریا
من موندمو خفگی منو دل زدگیم
نخ ب نخ این سیگارا دم دادن
چرا خفه نمیشم این سیگارا کم کارن
میبینم یکی گوشه آینس
میگه خیلی میگذره که سر درد دارم
بگیم به هم بریم باهم که از همه دورشیم
بریم بگن چه بی خبر آدم منفورشیم
خدا خودش نمی‌دونه چی نوشته پیشونیم
بریم که تو جونیمون همه باهم پیرشدیم
بگیم به هم بریم باهم که از همه دورشیم
بزار بگن چه بی خبر آدم منفورشیم
دیگه خود خداهم نمی‌دونه رو پیشونیمون چی نوشته