من روی نیمکت سرد چوبی
ماه و ساده خودمو گم کردم
نمی دونم راهی فردا شم
یا از این بی راه ها برگردم
نیستی یو پنجره ها یخ بستن
شب مثل یه معبد دلگیره
رد پاهات روی برف کوچه
نقطه چینی از غم تقدیره
نیستی و سر قرارم باتو
خورشید خوشبختی مون میمیره
بی صدا به خونه بر می گردم
همه ی خونه رو مه می گیره
نیستی یو پنجره ها یخ بستن
شب مثل یه معبد دلگیره
رد پاهات روی برف کوچه
نقطه چینی از غم تقدیره
من روی نیمکت سرد چوبی
ماه و ساده خودمو گم کردم
نمی دونم راهی فردا شم
یا از این بی راه ها برگردم
نیستی و سر قرارم باتو
خورشید خوشبختی مون میمیره
بی صدا به خونه بر می گردم
همه ی خونه رو مه می گیره