شاخه ای از اتش
در گوشمان اواز میخواند
شاخه ای از اتش
هر وسعتی را میسوزاند
سرگذشتمان
رفت افسانه ی این عاشق
ارزوها آه هر انچه ترسیدیم ان شد
این خانه بی خانمان شد
دگر رهگذری نیست
به جز غم خبری نیست
اگر چه دله پرواز است
بال و پری نیست
بهارت که خزان شد
خدا هم نگران شد
تو ان ارثیه بودی که
قسمت دیگران شد
ای کرم
سایه ای در انتظار هست اوست
سینه ات مقبره ای
شب زنده دار است اوست
داغدار است هنوز
مگر از هجر جز انی که فراوان رسید
چه رسد جسته ماهی که فراوان رسید
به تو راهی نبود شادیه رفته زیاد
یادت بخیر باده ی عشق
به تو راهی نیست
فرصت رفته به باد
یادت بخیر بانیه عشق
دگر رهگذری نیست
به جز غم خبری نیست
اگر چه دله پرواز است
بال و پری نیست
بهارت که خزان شد
خدا هم نگران شد
تو ان ارثیه بودی که
قسمت دیگران شد
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music