میشن پژمرده
همه لاشه ها
پر میشه جوب و راه
از سرخی گلبرگ لاله ها
دست کشید رو دشت پلکام
دیدم که تک تنهام
رختِ آسمون ابر و عزا
اسکناس جای غذا
سیر میشین گشنه ها با کاغذا
خدا کوچ کرد از راه رسید فصل خزان
بگو لشکر عقربه های زمان
تاریخ عقبگرد برن واسه درمان
کسی ما را به یاد نخواهد آورد
زمان سنگ ها را می تراشد
و یاد بودمان در میان کلمات حل می شود
اماهيچ وقت هيبت سکوتمان را
در ميان فریاد آزادی،فراموش نخواهيم
افتاد ستارم از سقف کهکشون
کاش کلاغ قصه ها بگه بهشون
که سرزمین مادری زمستونه هرروزش
شکاف قلب هارو نمیشه با نخ دوختش
كاش برسم من به ارزوم
غرق باشم توي درياي آسمون
اشك نباشه ديگه ته قصمون
باز باشه فردا فرصتي واسمون
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music