Amir Padel

Parizad

آه ای پریزاد تا دیدمت باز مهرت به جانم افتاد
زیبایی تو گیرایی تو کاری به دست دل داد
توکه از شهر خواب و خیالی
سربزن گاهی به این حوالی
می رود غم با صدای پایت
میتپد هر لحظه دل برایت
در چشم من قهر و لبخند توزیباست
باتو بودن زندگی کردن و رویاست
با جان و دل میکشم ناز تو ای ماه
خوشتر باتو این چند روز عمر کوتاه
یاد چشمانت گرفته خواب ازمن
دلبری از تو دل خراب از من
میکشی دل را هر سو که میخواهی
میکُشی دل را به جرم عشق سر به راهی
در چشم من قهر و لبخند تو زیباست
با تو بودن زندگی کردن رویاست
با جان و دل میکشم ناز تو ای ماه
خوشتر با تو این چند روز عمر کوتاه