Ali Shahbazi

Eshtebah

جای خالی تو
پر کنم با چی خب
هر جا رو که پا میذارم تو روبرومی
نرسیدیم به انتهای راه
درست بود یا که اشتباه
عاشق شدم با این میدونستم نمیمونی
با این که سر به زیر دل
کشتی نشسته به گل
خود احساسم که میخواستم هی با تو بمونم
صدای ناله ام
این شرح حالم
گفتم که دردهاتو بگو بهم دردت به جونم
نه اشکی برام مونده و نه بغضی توی صدام
من خسته تر از اونم که چیزی از کسی بخوام
درست وقتی که دلتنگت میشم نمیخوابن چشام
سایه ی دلتنگی تو هجوم میاره سمتم
وقتی که نیستی پیشم چجوری من بخندم
شکایت از کسی ندارم این شده حال و روزم
باید تحمل کنم و بسازم و بسوزم
نه اشکی برام مونده و نه بغضی توی صدام
من خسته تر از اونم که چیزی از کسی بخوام
درست وقتی که دلتنگت میشم نمیخوابن چشام