در دل کومه خاموش فقیر
خبری نیست ولی هست خبر
دور از هر کسی آن جا شب او
میکند قصه ز شبهای دگر
اندر آن خلوت جا پنداری
میرسد از راه کسی
لیک کس نیست امیدیست کز آن
میرود بازمی آید نفسی
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه میگویند می ریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران
قاصد روزان ابری داروگ کی میرسد باران
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش میترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری داروگ کی میرسد باران
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music