دست و پام بسته س
چشام خسته س
هنوز عکست رو گوشی دلبره
تا میاد پلکام بیاد رو هم
جلو چشمم میای و باز خوابم میپره
رفتنت باعث شده
بی حس شده
رگهای خوابم
رگ به رگ دیوونتم
دست و پام بسته س نمیتونم بیام
سمت تو این بدجوری میسوزونتم
به خودم میام میبینم باز جلوی خونه تم
آخرش یه روز میاد که میرسه جونم به لب
آب از سر بگذره چه یک وجب چه صد وجب
آخرش یه جوری میخوابم که پا نشم یه شب
حالا میخواد باورت بشه نشه
برنگردی مغز من نمیکشه
من دوباره خوابتو دیدم بیا
جونمو بخوای بهت میدم بیا