چنان مستم چنان مستم من امشب
که از چنبر برون جستم من امشب
چنان چیزی که در خاطرنیاید
چنانستم چنانستم من امشب
چو مستان گرد چشمت حلقه کردند
کي بنشيند دگر بالاي مستان
شنيدم از دهان عشق مي گفت
منم معشوقه زيباي مستان
بیا ای مونس جانهای مستان
ببین اندیشه و سودای مستان
بیا ای میر خوبان و برافروز
ز شمع روی خود سیمای مستان
به جان با آسمان عشق رفتم
به صورت گر در این پستم من امشب
گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل
برون رو کز تو وارستم من امشب
همیگویند ما هم زو خرابیم
چنین است آسمان پس وای مستان
بیا ای مونس جانهای مستان
ببین اندیشه و سودای مستان
بیا ای میر خوبان و برافروز
ز شمع روی خود سیمای مستان
بشوی ای عقل دست خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امشب
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2025
The best Persian and Iranian music