هلالِ ماهی بود و شب
پرنده از رو شهر گذشت
در جستجوی شاخه ای
رو لبِ تیز ماه نشَست
کودکی از روی زمین
به آسمون نگاه می کرد
با انگُشتای کوچیکش
ستاره جابجا می کرد
شهری بود و مُشتی چراغ
که از بودنش نشونه داشت
عطشِ به زندگی رو
تنها توی میخونه داشت
پرنده شهرُ داشت می دید
اشکاش رو نوکش می چکید
اون شب توی اون آسمون ، بجز کودک قصمون
هیشکی به ماه نگاه نکرد، هیشکی پرندرو ندید
سحر داشت از راه می رسید ، پرنده از رو ماه پرید
پرید و رو شهر دوری زد ، به آدما نگاهی کرد
به تهِ شب تا که رسید ، کودکمون از خواب پرید
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music