Ali Azizi

Shabe Asheghoone

امشب از لحظه ی آغاز پُریم
اینجا پایان غم دوتای ماست
بیا دستاتو بذار تودست من
که شب دوری از این فاصله هاس
تو برای من یه حسه تازه ای
یه ترانه که هنوز نگفتمش
شب بارونی با تو قدم زدن
ته خوشبختی میشه رسیدنش
خوده رویای منی دیوونه
پای تو بمیرمم میمونم
تو که چتر رو سرم میگیری
عاشق پرسه توی بارونم
تو یه آرامش بی نهایتی
تورو بی هوا باید نفس کشید
فصل دستای تو تا بهم رسید
چشم من دیگه زمستون و ندید
کی شبیه تو به من نزدیکه
تورو توخودم دارم می بینم
وقتی رو به روی تو وایمیستم
انگاری که رو به یه آیینه م
شب و روشن میکنی تو با چشات
تا که نور ظلمتم تار بشه
صبح من خواب شبم نمی بینه
وقتی چشمای تو بیدار بشه
اونقد امشب از تبت لبریزم
یه جهنم توتنم آتیشه
توی برفم که بمونم حالا
با تو عشقم مگه سردم میشه
خوده رویای منی دیوونه
پای تو بمیرمم میمونم
تو که چترو رو سَرم میگیری
عاشق ِ پرسه توی بارونم