Reza Nasiri

Zadi Gheydamo

رد دادی پس دادی این دله رو
داری سر میبری دیگه حوصلمو
باز داری میکنی بد قلقی
تو دیگه واسه من آیینه دقی
تو شدی باعث سرگیجه هام
انگاری زخمیه رنگ صدام
میدونی من دیگه از تو چیزی نمیخوام
هیچی نگو دیگه بسه سکوت
بذار اسلحه رو خودت روی گلوت
خسته شدم از دست کارات
فکر نکنم کسی وایسه به پات
قصه ی سایه در به درم
فکرای پوچ زده باز به سرم
بعد تو سایمه هر کجا هم سفرم
هی داری دیوونم میکنی
میری داغونم میکنی
از این دنیای که خودم
واسه تو ساختم بیرونم میکنی
نه بگو دیوونم تویی
بگو دیوونم تویی نه

حیف دیگه زدی قیدمو
داری میری کم کمو
داری میری دور میشی
دادی بم قلبمو نه
نرو جون من نرو
نرو جون من نرو نه
کوچه خیابونو بغض و قدم
زده زندگی حال دلم و بهم
کشتیم کشتی غرق به گل
چیزی نمیدونی از غم و دل
بوی بدی داره رابطه ها
بی اعتبارن این آدما
زندگیمون دیگه انگاری رفت رو هوا
خاطره هات مثل زجر برام
اشکا میریزه روی لبام
سر روی پیانو و خواب عمیق
پیش چشامه تصویر تیغ
باز به سرم زده دیوونگی
خسته شدم از این زندگی
حرفی نمونده که با دل من تو بگی
هی داری دیوونم میکنی
میری داغونم میکنی
از این دنیای که خودم
واست ساختم بیرونم میکنی
نه بگو دیوونم تویی
بگو دیوونم تویی نه
حیف دیگه زدی قیدمو
داری میری کم کمو
داری میری دور میشی
دادی بم قلبمو نه
نرو جون من نرو
نرو جون من نرو نه