من چله نشین شب چشمان تو هستم
دل را به دخیل رخ زیبای تو بستم
یک لحظه تورا دیدم و یک عمر شکستم
یک لحظه تورا دیدم و یک عمر شکستم
ای بی خبر از حال پریشان و خرابم
از شدت زیبایی تو من به عذابم
هر شب به خیال تو نخوابم که نخوابم
هر شب به خیال تو نخوابم که نخوابم
ای جان به قربان همان صورت خندان توست
دل پریشان شده از حالت چشمان توست
سرد و درمان من آن چشم خمارت شده
بند و زندان من آن گرمیه دستان توست
ای جان به قربان همان صورت خندان توست
دل پریشان شده از حالت چشمان توست
سرد و درمان من آن چشم خمارت شده
بند و زندان من آن گرمیه دستان توست
آرام بگیرم سر کوی تو به یکبار
از عاشق دلداده خود روی مگردان
یک لحظه تورا داشتنت همچو خیال است
یک گوشه ی چشمت به منه خسته بچرخان
یک گوشه ی چشمت به منه خسته بچرخان
ای بی خبر از حال پریشان و خرابم
از شدت زیبایی تو من به عذابم
هر شب به خیال تو نخوابم که نخوابم
هر شب به خیال تو نخوابم که نخوابم
ای جان به قربان همان صورت خندان توست
دل پریشان شده از حالت چشمان توست
سرد و درمان من آن چشم خمارت شده
بند و زندان من آن گرمیه دستان توست
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music