گر جان بدهم حتی بازهم دلداری نیست
شادم مرا جز من و سازم هیچ یاری نیست
من بنده دلداده به عشقم اما افسوس
از نگاه من هیچ کجا مهره ماری نیست
بازم تو بیادم بنداز آن شب مهتابی را
که تو گر گویی باز این دلداری نیست
اما تو اگر گویی یادم به تو می افتد
درد دارد و می دانم این زخم کاری نیست
این خانه بدون او شبیه شهری از ارواح
با من که شدم تنها ارواح را کاری نیست
زندانیم و اما جرمی که نکردم من
تا چوبه دار می روم و در کار داری نیست
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music