نمیگنجد چرا در باور من
همین تقدیر تلخ بی تو بودن
تو را هر لحظه میبینم به رویا
تمام من شده از تو سرودن
ندارد تاب این رنج و جدایی
شکسته از غمت بال و پر من
چنان مرداب پیرم خشک و تشنه
تو هستی ساقهی نیلوفر من
به باد داده ای داده ای خاکستر من
گرفتی سایه ات سایه ات را از سر من
به باد داده ای داده ای خاکستر من
گرفتی سایه ات سایه ات را از سر من
نشستی بر تماشا بی تفاوت
به خاک افتادن و فرسودن من
گرفتارم به رنجی بی نهایت
شده افسانهی آسودن من
گرفتارم بدین زندان غربت
مرا یارای رفتن از قفس نیست
برای زندگی تنها و بی تو
منه آشفته را دیگر نفس نیست
به باد داده ای داده ای خاکستر من
گرفتی سایه ات سایه ات را از سر من
به باد داده ای داده ای خاکستر من
گرفتی سایه ات سایه ات را از سر من
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music