اگــه یک روز منو دیـدی
تو خیابوونای این شهر
خودتـو نــزن به اون راه
نگو با دلـم شدی قـهر
اگه هنــوز توی خونـت
یـادگــاری هــامو داری
نگاشـون کن که شاید
چهرمــو به یـاد بیــاری
یــادگــاریت پوســــیده
از بـس کـه لبم اونـو بوسـیده
این دل من مست و رنجیـده
عشـــــقـم