حالا که مجبوری بری، خیس اشک و پُر از غمیم
دلهامون تنگ میشه خیلی، آخه ما عاشق همیم
با بغض مونده توو گلوت، دست تکون میدی و میری
با خنده های زورکیت، جونمو انگار میگیری
بیا نزدیک این شیشه، کمش کن این فاصله رو
نه میتونم بگم خوش باش، نه میتونم بگم برو
لحظهی رفتنت بازم، یاد اون روزا افتادم
نمیدونی با چه حالی، واسه تو دست تکون دادم
یادت نره یکی اینجا، چشماشو از دوریت تَر کرد
تورو قسم به اشکامون، اگه دوسم داری برگرد
از لا به لای این اشکا، رفتنو توو چشات دیدم
واسه اینکه تو خوش باشی، توو گریه هام میخندیدم
واسهی دلخوشیم ای کاش، یک لحظه تو میخندیدی
من بی تو خیلی داغونم، ای کاش اینو میفهمیدی
حالا که مجبوری بری، دور شو یه کم از این شیشه
الهی دورت بگردم، دلم واسه تو تنگ میشه
تو دستاتو تکون دادی واسم از اونور شیشه
دلم واسه همین لحظه قدِ یک عمر تنگ میشه
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music