میتونستی از من و از عشق پاکم
یه سبد خاطره ی آبی بسازی
میتونستی حتی با یه حرف ساده
واسه من دنیای آفتابی بسازی
اما من از تو نگات چه ساده خوندم
که تو دنیای تو هیچ جایی ندارم
نمیدونم چطوری اما تو نستم
که پامو از دنیای تو بیرون بزارم
فک میکردم مثل اون پر قصه
سوار اسب سفید میای سراغم
فکر میکردم میتونی باهم بمونیم
تو میشی همدم شبهای فراغم
اما حیف تو یار زندگی نبودی
تو دلت میخواست مث پرنده باشی
عشق من برات یه بازی کوچیک بود
که تونستی آخرش برنده باشی
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music