کجا رفته بودی که از رد تو
یه رویای نزدیک با من نماند
یه آغوش خسته یه حس لطیف
از این خواب تاریک با من نماند
از این هیاهو سفر نکردم
ترسیدم این عشق پایان گیرد
نشد شبی که سحر نکردم
مگر که آتش در جان گیرد
نفس کشیدم که تیره آهم
تو را به حسرت نشانه سازد
خوشا سری که با تو سامان گیرد
من بی تو ویرانم پنهانی در جانم
از دوری نمیتوانم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music