با دردام گریه میکردم ولی اینجا نبودی
تو میخندی و میگی لحظه ی تنها نبودی
میگفتی عاشقی خوبه خودت رو خسته میکردی
نباید از همون اول من و وابسته میکردی
فقط خیره به در بودن شده این زندگی من
تو تن میدی به هرچیزی به جز وابستگی من
نیستی بارون دوباره آروم داره میزنه به شیشه
نمیدنی که چجوری دل من تنگ تو میشه
تو کجا موندی عزیزم من دیگه طاقت ندارم
خستم از این که هر شب باید این دردو ببارم
به هر کی که تو دل بستی شاید ارزشتو داره
که چشمات روی بغض من یه لحظم کم نمیاره
همه شبها منم تنها جهنم تو شب یلدا
همه ی روزام زمستونه چه امیدی به این فردا
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music