صدای خسته ام دل شکسته ام
درخت خشک و زرد و کشتی به گل نشسته ام
که هیچکسی به یاد اون نیست
عزیز قلب دیگرون نیست
همون که روزگاری دیارو داشت و یاری
ولی یه روزی یارش گذاشت براش یه دنیا اشک وزاری
یکی که سهم و قسمتش فقط غمه
به جز دل شکسته قلب و خونه منه
منی که غیر غربت منم یه کوه حسرت
منم یه عمری تشنه یه تشنه ی محبت