با همه ی وجود درد هر چی بود رو گفتم
عشق فاصله شد و از دوری تو آشفتم
چشمت فارغ از دیده ی تر
عشقم را نگو بردی از سر
انگار از دلم بی خبر بودی
هرگز مثل من زار و تنها
اینگونه زمین گیر دنیا
تا این حد مگر در خطر بودی
بعد از این هر جا باشم و تو نباشی
با تو باشم و تو جدا شی
از دنیای من رنگ و بو میره
تو دنبال دل میری و من همینجا
وابسته چون غرق دریا
از چشمای من ابرو میره
بی تو غمگینم
ولی باز از این غم عاشقی شوم
باز از غم دنیا فرصت عاشقی با تو
خود را دریا کردی و من چو ساحل
من رو عاشق و خود شو عاقل
قلبم همچو یک قایقی در تو
پس هرگز ز من نخواه بیشتر از این
در گناهی که ز دوری توست ورداشتم
من رو سد نشو با من هرگز بد نشو
بی ریا عاشق این در خطر باشم
بی تو غمگینم
ولی باز از این غم عاشقی شوم
باز از غم دنیا فرصت عاشقی با تو
خود را دریا کردی و من چو ساحل
من رو عاشق و خود شو عاقل
قلبم همچو یک قایقی در تو
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2025
The best Persian and Iranian music