عمه ببین تو بغلم مهمون ناخونده دارم
من جای سنگ روی صورت اون سر میزارم
با اینکه من اسیرم ولی مثل یه شیرم
حق تورو از یزید با گریه هام میگیرم
از راه عشق بابایی که گفته پا پس میکشم
ناز میکنم صورتشو روی موهاش دست میکشم
بابا دیگه خسته شدم از بس من و کتک زدن
تورو خدا بیا ببین چقد این شامیا بدن
گوشواره هامو کشیدن تو گوش عمه جون زدن
من و با خودت ببر که من تنهاتر از منم
حرفامو میگم به بابام غم و غصه هام زیادن
بچه های شهر شام من و بازی نمیدادن
بگو عمه بگو چرا بابای من رو زمینه
دستم و بزار تو دستش چشمام تاره نمیبینه
به من بگو بابا جون چرا لبت غرق خونه
بمیرم رو صورت جای چوب خیزرونه
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music