بعد از انتظار طولانی آسمان و تنگدستی زمین و سالهای ترس
برای ملامت سقفهای کوتاه و دلجویی چلچله های فروردین
به ملاقات تو آمدم تا نامم را، دلم را و واژگانم را به تو بسپارم
عرق پیشانیم را بگیر میخواهم گزاره ای در برابرت بنشینم
و تا حریر پیراهنت را شاپرکها بیرون می آورند
دستی به گیسوانت ببرم میان خنده های تو
قرص ماه و کودکان بذر و بالهای شانه به سر آواز میخوانم
تو تمام آن چیزی هستی که من به خواب دیده بودم
تو، دانه ی خورشیدی ، مهربانی انگور
و من ، بی آنکه ناخنهایم را به گاو آهن ببندم
زمستان را سرافکنده خواهم کرد
تو صدایم میکنی و پیراهنم پر میشود از بهــار
من که همه عمر، آسمان را به تردید نگریسته بودم
حالا میخواهم چایم را در کهکشان شیری بنوشم
حبه ی قندی تعارفم کن
این اتفاق عجیب که در جان من افتاده است
خواب باغ را در تاریکی ام سبز میکند
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music