یار با ما بى وفایى مى کند
بى سبب از ما جدایى مى کند
شمع جانم را بکشت آن بى وفا
جاى دیگر روشنایى مى کند
یار با ما بی وفایی میکند
جو فروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمایى مى کند
سعدى شیرین سخن در راه عشق
از لبش بوسه گدایى مى کند
عشق، حالِ خوبى بود
رفتنت خرابش کرد
عشقُ حال خوبى بود
رفتنت خرابش کرد
کل باغ انگورُ توو یه شب شرابش کرد
رفتنت خرابش کرد
دست، دست خوبى بود
پرچمت رو دستم داد
شاه کشورم بودم
بُردنت شکستم داد
عشق، کار دستم داد
ما ز یاران چشم یارى داشتیم
خود غلط بود آنچه مى پنداشتیم
گفت و گو آیین درویشى نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
ما زیاران چشم یاری داشتیم
شیوه ى چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح پنداشتیم
حافظ و سعدى و من در راه عشق
جانب حرمت فرو نگذاشتیم
عشق، حال خوبى بود
رفتنت خرابش کرد
عشقُ حال خوبى بود
رفتنت خرابش کرد
کل باغ انگورُ توو یه شب شرابش کرد
رفتنت خرابش کرد
دست، دست خوبى بود
پرچمت رو دستم داد
شاه کشورم بودم
بُردنت شکستم داد
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music