مژده ی تابوتها را سوی کنعان میبری
آبروی خصر را ای عشق آسان میبری
گرگ ها پیراهنش را هم به یغما برده اند
تاروپود یوسفم را تا کجاها برده اند
بوی پیراهن ولی آنقدرها گمنام نیست
این قبای سبز را محض شفا آورده اند
این شهید این یوسف صدپاره اینک زنده است
گرگ های هار انسان خوار اما مرده اند
آه این میراث خون این عزت جاویدگاه
برفراز شانه ها دوران به دوران میبری
ای شهید از نام تو گمنامی ما محو شد
خویش را بانام تو از یاد نیسان میبری
مرگ سهم دشمنان است و شهیدان زنده اند
خون انها انقلابی در رگان زندگی ست
ما به تشریع غروب لاله هایی میرویم
که غرور نامشان تاب و توان زندگیست
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music