گر صدایم نزنی دیگری بر ورد زبانم گردد
گر نگاهم نکنی جن سبک مغز سپاهم گردد
دست من گیر که تا بدرقه نور دمی فاصله است
کی رسد شمع به خورشید که او آخر دوران گردد
روح ما مست و دل از بر یار غافل نیست
درد اشک است که در دولت یار باطل نیست
او خریدار بود آنچه که پنهان شده است
آن ثوابی که لایق به گلستان شده است
خواب دور است ز چشمی که تو را زود بدید
خم مژگان بکشد آنکه به نقاش رسید
گر هوس باشد از آن طره گیسوی پریشان دم زن
دم عهدی است که بر حرمت قرآن سزاوارش زن
تا بود میل دعا در دل مدهوش حقیر
نشکنم عهد خدایا تو بیا دستم گیر
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music