Saber Sotoodeh

Maghrooram

اگه مغرورم
اخلاقم رو اعصابه و دیوونم
مجبورم
من توی این حال بدم زندونم
اگه مغرورم
بی حسم و بی منطقم میدونم
تموم میشه یه روز منم
تنها با این حال بدم میمونم
یادته سوزوندیم خاموش شدم من تو خودم
من همون روزا دیگه تنهایی رو بلد شدم
آره پا شدم ولی دیدی شکستم آخرش
نه دیگه هرگز همون آدم سابق نشدم
میخوام زیر بارون بعد تو تنهاییامو بغل کنم
دیگه نمیخوام بعد این حرفای هیچکی رو باور کنم
شبیه قایق شکسته ای شدم که با یه موج غرق میشم
میخوام غرق شم نمیخوام صدات کنم
خودت گفتی برو اما هنوز رفتنمو باور نکردی
بگو چرا هنوزم به جای خالی من عادت نکردی
خودت رفتی مسیرت رو عوض کردی که این قصه تموم شه
تو همونی که واسه برگشتنم کاری نکردی