باران زده من به قربانت
یک شهر شده تشنه ی پیراهنت
باران عزادارت شده
دریا گرفتارت شده
این درد گر درمان ندارد
غمت دوباره یادم آمد
همان ستاره یادم آمد
که خیره می شدی به اون
عزیز جان من کجایی
ای ماه شبم جان بر لبم آمد کجایی
عشق دیدی چی شد پایان گرفت این آشنایی
داد از جدایی
ای ماه شبم جان بر لبم آمد کجایی
عشق دیدی چی شد پایان گرفت این آشنایی
داد از جدایی
جان من برای تو
هر نفس هوای تو
پر شده درون خانه ام
در غروب بی امان که دارد از غمم نشان
نشسته نشسته درد تو به شانه ام
ای ماه شبم جان بر لبم آمد کجایی
عشق دیدی چی شد پایان گرفت این آشنایی
داد از جدایی
ای ماه شبم جان بر لبم آمد کجایی
عاشق دیدی چی شد پایان گرفت این آشنایی
داد از جدایی
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music