Hamid Khosravi

Adam Hesabi

همش دیونه بازی در میاری تو نمیزاری یه شب با فکر اسوده
مثه ادم بخوابیم
اخه ادم حسابی برقصم من با چه سازی
داری هر ساعت یه فازی نمیخوای با من بسازی
این بی خوابی هرشب شاهده خوب میدونم اینو
توام خوب یادته این رابطه هرشب تو بحثه
چرا نمیشی خسته دیگه لعنتی
بسه ببین غرورمون عین دلامون بد شکسته
ببین چشمای من دنبالتن
ولی نه مث اونا که هستن دنبال تن
چه بارون زده باز شهر چشامو پس
بس کن و بیا باهم باشیم تو یه قاب عکس
بذار یه شب نشه این شام کوفتی زهر مارم
ببین شکسته بالم، خسته حالم، بسه واقعا
میدونم وقتایی هم من به حرفت گوش ندادم
ولی تو حق نداری فک کنی دوست ندارم
ببین چشمای من دنبالتن
ولی نه مث اونا که هستن دنبال تن
چه بارون زده باز شهر چشامو پس
بس کن و بیا باهم باشیم تو یه قاب عکس
چه با خونسردی با من جنگ میکردی
جدا میخوابیدی و روت پتو مینداختم سردت نباشه
نمیذارم تلاش من اینجوری فنا شه اگه دوریم الان چون
تو بی رحمی من عاشق
منی که دستمو از روی تسلیم بودنم بالا گرفتم
تو خیال کردی دارم میگم خدافظ؟
درو میبستی روم و میرفتی تو اتاقت
ولی باز من بودم که میومد اول سراغت
ببین چشمای من دنبالتن
ولی نه مث اونا که هستن دنبال تن
چه بارون زده باز شهر چشامو پس
بس کن و بیا باهم باشیم تو یه قاب عکس
قهر میکنی
چطور دلت میاد که سردی کنی
با من که میددنی دلگرمیم تویی
سرم خالی نکن از هرکی پری
این ادما
حواسشون یه جای دیگه پرته ها
واپلی یه شب دو شب که نیست عشق ما
چرا به چشم تو من انقد اشتبام
ببین چشمای من دنبالتن
ولی نه مث اونا که هستن دنبال تن
چه بارون زده باز شهر چشامو پس
بس کن و بیا باهم باشیم تو یه قاب عکس