Mehrbod

Khoshbakhti

تو دوستم داری اما به آرومی
ما هر دو درگیریم هر یک به قانونی
شالت رو میبندی خورشیدِ در ابری
تا ماه باز آید زیبای بی صبری
من با تو صد رویا توی سرم دارم
تو عشقو میخونی من واژه کم دارم
وقتی ازم دوری دریای بی آبم
خوابم میاد اما بی تو نمیخوابم
اینجا کنار تو خوشبختی همرامه
دستامو میگیری دنیا تو دستامه
وقتی ازم دوری دریای بی آبم
خوابم میاد اما بی تو نمیخوابم
اینجا کنار تو خوشبختی همرامه
دستام و میگیری دنیا تو دستامه
بازم صدای در شوق تو گاهی
چون باد میآید در میزند گاهی
شمع و من و طوفان سو سوی امیدی
کبریت کم دارم ای کاش میدیدی
با شوق تو هرشب تا صبح میشینم
با چشم باز حتی خوابت رو میبینم
وقتی ازم دوری دریای بی آبم
خوابم میاد اما بی تو نمیخوابم
اینجا کنار تو خوشبختی همرامه
دستام و میگیری دنیا تو دستامه
وقتی ازم دوری دریای بی آبم
خوابم میاد اما بی تو نمیخوابم
اینجا کنار تو خوشبختی همرامه
دستام و میگیری دنیا تو دستامه