دیدم تو خواب وقت سحر شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پر آبم
روزی که بختم وابشه پیدا میشه اون که وامد تو خوابم
شهزاده رویای من شاید تویی اون کس
که شب در خواب آید تویی تو از خواب
شیرین ناگه پریدم او را ندیدم دیگر کنارم
بخدا جانم رسیده از غصه بر لب هر
روز و هر شب در انتظارم بخدا
دیدم تو خواب وقت سحر شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music