تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است
چشم ها بس که مطهر شده، زمزم شده است
نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیده ست
واژه هایش، همه اندوه محرم شده است
ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست
از سرم، سایه ی طوبا نفسی، کم شده است
هر که دارد هوس اش، نه! عطش اش، بسم الله
راه عشق ست و به این قاعده ملزم شده است
سوگواران شما، مرثیه خوان خویش اند
بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است
من ملک بودم و فردوس برین می داند
این ملک شور که را داشت، که آدم شده است
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music