تک درختی تک و تنها که میون این همه بهت
باغبون منو رها کرد منو با غم آشنا کرد
حالا ساقه ای تکیده م که این شاخه های خشکم
چشم به اسمون می دوزن تو تب بهار می سوزن
اون پرستوی مهاجر که یه روزی همدمم بود
لونشو از من جدا کرد اونم با دلم جفا کرد
شاید سرنوشتم این بود که یه روز خشکیده باشم
بسوزم تو سوز غربت آتش دیرینه باشم
There is no comment yet ...
Copyright © 2007 - 2024
The best Persian and Iranian music